شیخ الفقهاء و المجتهدین جامع المعقول و المنقول حاوی الفروع و الاصول مولانا شیخ ابوطالب بن میرزا محمد علی شورکی میبدی ازفحول و متبحرین علمای امامیه قرن چهاردهم هجری عهد ناصری استاد ماهر، زاهد متقی صاحب کمالات حمیده شرح حال آن فقیه عالیقدر را در چهار باب متذکر می شویم:

باب اول - ولادت و وفات ملا ابوطالب شورکی

خورشید اقبال آن فقیه و حکیم الهی در شورک در خانواده ای متدین و روستایی طلوع نمود واز سال آن اطلاع کاملی دردست نیست. غروب این اسطوره علم و عمل را سنه 1317 ه. ق. ضبط نموده اند و آرامگاه آن جناب در غرفه سمت چپ محراب مسجد جامع شورک می باشد و قولی در ولادت و وفات آنجناب است که تولدش سنه 1205 و وفاتش سنه 1287 میباشد که این دو تاریخ به دودلیل بعید به نظر میرسد. اولا تاریخ فوق شاگرد را با اساتیدش که بعد متذکر حالات آنها میشویم گام به گام معاصر میکند که این بعیداست نسبت به شاگرد و استاد. ثانیا اگر فرضیه اول را قبول کنیم فاضلی را خواهیم یافت که از همدوره های خودش کسب اجازه نموده است ،امااگر وفات را همان سنه 1317 بدانیم شاگردی را مییابیم که با اختلاف 40 سال از استاد بزرگوارش ملااسماعیل واحد العین چنین اجازه زیبایی را دریافت کرده است و این مطلب قدرت علمی آن شاگرد جوان را می رساند.

باب دوم - پدر و اعقاب ملاابوطالب

پدرش از متدینین و معتمدین شورک بوده و به حرفه کشاورزی اشتغال داشته است. بازماندگان آنجناب بعضا از اهل علم بوده اند که ازآن جمله: 1 -مرحوم حاج شیخ علی که خود یکی از علماء و فقهای برجسته این خطه بوده که مابین سالهای 1350 تا 1355 ه. ق. وفات نموده و در مزار شورک مدفون است. بیش از این اطلاعی به دست نیامد.2 -مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد ابراهیم اعرافی  که شیخ صاحب ترجمه جد مادری آن جناب است.

باب سوم - اساتید ملا ابوطالب

معظم له بعد از رشد و نمو و فراگیری علوم پایه در شورک و میبد و یزد برای کسب معارف عالیه هجرت به حوزه علمیه اصفهان مینماید و در آن حوزه که در عصر خود مجمع فحول علمای شیعه بوده است خوشهچین محضر "آیت الله العظمی ملامحمد جعفرفارسی آباده ای" در فقه و اصول میگردد. آن جناب در جنب فراگیری مبانی عملی و نظری به فراگیری علوم عقلی اعم از حکمت و فلسفه نزد علامه نحریر حکیم متأله "ملااسماعیل بن ملاسمیع اصفهانی" مشهور به "واحدالعین" می پردازد. واحد العین از اساتید بزرگ حکمت عملی و نظری بوده که در نزد "ملاعلی نوری" کسب علم کرده و شاگرد برجسته ای همچون "حاج ملاهادی سبزواری قدس الله اسرارهم" دارد. ملا ابوطالب در فراگیری آنچنان ره پیموده است که هر دو استاد تصدیق به اجتهادش نموده اند. با کمال تأسف نامی از اساتیددیگر این خورشید فقاهت و حکمت در دست نیست. باشد که پژوهشگران پیرامون حالات علمی و عملی این اسوه های تاریخ گامی فراتر بردارند.

باب چهارم - مقام علمی ملا ابوطالب

اگرچه با کمال تأسف دست نوشته علمی و گزارشی از تذکره نویسان در این باره به دست ما نرسیده است اما دو اجازه ای که از اساتیدآن جناب در دست می باشد مقام علمی او را به خوبی بیانگر است.
در آخر نسخه خطی کتاب مکاسب تألیف آیت الله العظمی "میرزا محمدابراهیم کلباسی" قدس سره متعلق به کتابخانه معظم سریزدی یزد و اجازه برای آنجناب از طرف اساتید معظمش به شرح زیر نوشته شده است:
1 - اجازه نامه ملامحمدجعفرفارسی:"بسم الله تعالی شأنه العزیز الحمد لله المؤید الموفق للعباد و الصلوه و السلام علی رسوله الهادی الی الرشاد و علی آله الذین هم اناء الرحمن و اوتاد البلاد و بعد لقد رأیت جمعا کثیرا من العلماء الاعلام و فوجا غفیرا من ذوی الالباب الافهام و لعمری ما رأیت ازکی و افهمو ادق من الفاضل الباذل العادل الجامع المحامد الخصال و محاسن الکمال المتخلی لرتبه التقلید المتحلی بحلیه الاستدلال الجر الورعیالالمعی مشفقنا الشیخ ابوطالب بن محمد علی ادام الله تعالی افضاله و کثر العلماء الاعلام اشباهه فعلی الناس الرجوع الیه فی مسائلهم الفرعیه التقلیدیه و مرافعاتهم و علیه رعایه الاحتیاط و لزوم الزهد و التقوی.حررها العبد الجانی"
2 - اجازه نامه حکیم متأله مولانا ملااسماعیل اصفهانی مشهور به واحد العین جای تذکر است که دست خط مبارک واحد العین در اصل تأیید اجازه ملا محمد جعفر فارسی میباشد وازآنجا که خواندن آن بسیار دشوار بود نگارنده این ادعا را ندارد که آنرا کاملا صحیح خوانده باشد اما آنچه مسلم است بازنویسی ما نسبت به بازخوانیهای گذشته صحیحتر است ،از این رواهل تحقیق رادعوت به بازخوانی و تأمل در دست نوشته حکیم واحد العین مینمایم.
مرحوم واحد العین در تأیید اجازه فارسی به ملاابوطالب شورکی مینویسد: "بل من کان حسن الظاهر لصحه المنسوب ولا بأس بالعمل به بل ما رأیت مقابله عمل و تکمیل العمل اسئل الله سبحانه توفیق العمل حرر اسماعیل "
و به جای ماندن همین دو اجازه کافی است که معظم له را در ردیف اعلام طراز اول عصر ناصری قرار دهیم .